♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ تو همیشه وقتی سوار اوتوبوس بودی و یا داشتی از خیابون رد میشدی یه نفر تورو دیده و جذبت شده ولی تو نمیدونی همین الانم چند نفری هستن که دارن بهت فکر میکنن چون این قانون دنیاست بعضی وقتا نشستی یه جا و برای خودت داری فکر میکنی یه چشم اون اطرافه که داره نگات میکنه و تو حواست نیست اون چشم از دید نفر دومه و اون نفر دوم حقیقی ترین تصور رو ازت داره و باید بدونی که تو دلش خیلی ازت تعریف میکنه تو نمیدونی وقتی یه نفر استوری اینستاگرامت و یا عکس پستت رو نگاه میکنه و یا وقتی تو بیرون میبینت چی پیش خودش میگه نمیدونی که تو دلش شاید بخواد برای یه لحظه فقط یک لحظه نگاهش کنی لبخند بزن همین الان که این متن رو داری میخونی تو دل یک یا چند نفر هستی و نمیدونی همیشه یک نفر عاشقته همیشه یه عاشق پنهان دار این قانون دنیاست یادت نره هیچوقت
..♥♥.................. یکی بآید باشه که کنارش از خیس شدن زیرِ بآرونُ بهم خوردنِ آرایشت نگرآن نباشی یکی که وقتی باهآش غذا میخوری بتونی بآ دهنِ پر حرف بزنی و از تهِ دل بخندی بدون اینکه نگران بآشی چشمات کآمل محو میشه و دو ردیفِ دندونت پیدا یکی که باهات بیآد خرید و ساعت هآ پا به پآت راه بیاد و غُر نزنه بشه تو بغلش گریه کرد بدونِ ترس از اینکه چشمآت قرمز بشه و صورتت باد کنه باهاش بتونی هر آهنگِ مسخره ای رو گوش بدیُ جلوش دیوونه بآزی در بیاری و اون دیوونه تر بآشه یکی که یهو وسطِ پیاده رو وایسه و با حالتِ جدی بگه : + راستی میدونستی ؟!؟ و تو شوکه بهش خیره بشی و با چشمای از حدقه در اومده بگی : - چیو ؟!؟ که چشمات همه زندگیمه + و تو بمیری از ذوق و دوتآیی بزنین زیر خنده بیخیال نگاهِ مردم وقتی حالت بده مثلِ مجسمه نشینه جلوت و بخواد بهت دلداری بده .. بیاد ببرتت یه جآیِ خلوتُ دوتایی انقدر فریاد بزنید که صدآتون بگیره و بعد بشینید به صدای جیغ مآنندِ همدیگه بخندید یکی که از خودت بیشتر بهت اعتمآد داشته باشه یکی که وقتی بآهمید حتی به گوشی هآتون فکر هم نکنید آره تو زندگیِ هممون یکی باید بآشه که آغوشش بوی " امنیت " بده و بوسه هاش طعمِ عشق یکی که پشتُ پنآهت باشه و دوآی دردات :)❤
o*o*o*o*o*o*o*o همه چی از اونجا شروع شد که طبق معمول بعد از ظهرها غلوم آتیشی، کریم جیرجیرک، مِیتی هوش،جلال خاک انداز، اکبر فِنچ، جوات رادار و رحیم ننه قمر که همه بروبچه های بازارچه بودن، تو قهوه خونه مش حسن جمع شده و منتظر رییسشون یا همون ابی سیریش بودن فقط خدا می دونست که این هفت نفر به اضافه ابی سیریش که همه اسمشونو هشت داداش گذاشته بودن،چه خاطراتی از روزهای بچگی و بدو بدو کردن ها و سربه سر مغازه دارای بازارچه گذاشتن ها، نداشتن هرجا گوسفندی کشته میشد هر هشت نفر التماس کنان حاضر میشدن و از صاحب گوسفند میخواستن که بجول ها _استخونیه که در مچ پا گوسفند بین دو غوزک قرار داره _ رو بهشون بده. یه کیسه پر از بجول داشتن که تابستون ها از صبح علی الطلوع تا نصفه شب، همشونو گوشه بازارچه کنار هم میچیدن و شرطی بازی میکردن! تکرار در بجول بازی یا قاب بازی از اون ها قاب بازهای حرفه ای ساخته بود که با بچه های بازارچه های نزدیک هم مسابقه میذاشتن کم کم واسه خودشون یه تیم هشت نفره درست کردن و مثه ورزش فوتبال مسابقات داخل محله ای و خارج محله ای و فینال و خالصه هرچی دلتون بخواد، مسابقه ردیف کردن تو بچه ها ابراهیم یا به قول دوستاش ابی بدجور پیله بود! به طوریکه همه بهش می گفتن ابی سیریش وچون تا چیزی رو که میخواست بدست نمیاورد، دست از تالش و کوشش نمی کشید. همین باعث شد، همه اونو به عنوان رییس گروه قبول کنن هرکدوم از این بچه ها واسه خودشون لقبی داشتن که براساس خصوصیت رفتاریشون، شکل و قیافه شون بود؛ مثال کریم جیرجیرک خیلی حرف می زد. اکبر فِنچ خیلی ظریف و ریزه میزه بود. غلوم آتیشی اهل دعوا، مهدی یا همون مِیتی هوش مغز متفکر گروه، جالل خاک انداز بین صحبت همه می پرید و جواد یا همون جوات رادار، جاسوس و خبر چینشون بود. رحیم ننه قمر هم وابستگی عجیب به ننه ش قمر خانم داشت داشتم میگفتم که همه در قهوه خونه مش حسن منتظر رئیسشون ابی سریش بودن که جوات رادار خبر مهمی رو از نوچه های خَز کاظم قرو قاطی که محل پلاس شدنشون، بازارچه چند خیابون اونور تر بود، بده رمضون مافنگی سینی به دست به سمتشون اومد سام علکوم آقایون هش داداش! شای داغ آوردم. نوش ژونتون سینی چای رو روی میز گذاشت غلوم آتیشی نگاهی چپ چپی به استکانهای نصفه از چایی کمرنگ و نعلبکیهای حاوی چای و سینی یه مَن چرک انداخت قفسه سینه شو صاف کرد و بادی تو غبغب انداخت نفله! باز که نصفه چایی رو تو سینی حروم کردی؟ چرت رمضون پاره شد و خاکستر داغ سیگار گوشه لبش، روی پای لختش که داخل یه دمپایی مثال سفید بود ریخت! در حالیکه خم میشد تا خاکسترو که بدجور پاشو سوزونده بود ازپشت پاش برداره با لحن شاکی وبلند گفت شته؟؟ گُرخیدم غلوم آتیشی دست برد و یه استکان کمر باریک که خطهای طالیی دور کمرش به دلیل شستشو و کهنگی یه خط درمیون محوشده بودن، برداشت.استکانو به لبش برد و یه هورتی کشید. اخماش در هم رفت و استکانو تو نعلبکی کوبید که بقیه ش هم از سرش پرید و به اطراف سینی پاشید دِ بزنم صدای.... ال اله اال ا... . آخه مافنگی اینو که از شیر حموم پر کردی! ولرمه! چای داغت اینه وای به حال چای سردت دستشو بلند کرد که یه پس سری حسن مافنگی رو مهمون کنه که صدای یکی از گوشه قهوه خونه بلند شد
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ در دنیای قضاوت ها تنها به این نکته توجه میشود که دیگران بر اساس نظر ما چگونه اند؟ فردی در ترافیک جلوی ما بپیچد احمق ما جلوی دیگران بپیچیم زرنگ کسی جواب تلفن مان را ندهد بی معرفت ماکه جواب ندهیم گرفتار فردی بلند تر از ما دراز کوتاه تر از ما کوتوله همسری که زیاد محبت بخواد وابسته ما بیشتر بخواهیم، طرف مقابل میشود بی احساس فردی لیوان اب ما را واژگون کرد کور پای ما به لیوان دیگری خورد شعور ندارد، لیوان را سر راه قرار داده ووووو دنیای قضاوت یعنی تحلیل رفتار و گفتار دیگران بر اساس نیاز ها و ارزش های خودمان نه دیگران
*~~~~~~~~* بغض منو ندید ، اشک منو ندید تا زندگیمون اومد شروع شه اون به تهش رسید زیبای چشم سفید زیبای چشم سفید*شهاب مضفری 🎻 *~~~~~~~~* تهران شده ، دارالمجانینت♪♫ من لاابالی می شوم ، بی تو♪♫ توصیفِ احوالم ، که ممکن نیست♪♫ گاهاً چه حالی می شوم ، بی تو♪♫ مجمع الناز*امیر عظیمی🎷 *~~~~~~~~* تو گل شقایقم ، تو تک تک دقایقم واسم اون تک گل باغی شب با تو شیرین میشه ؛ حالا دیدی میشه میشه که همیشه باشی اون چشمات منو دیوونه کردن آخرش انقد خوبی که من دلم نمیشه باورش گل شقایق*مهراد جم🎺 *~~~~~~~~* حتی فکرشم نکن ، یه روزی جا بزنم ؛ مینویسم امضا میکنم میمونم عاشقی سخته خودم میدونم ، تو کاریت نباشه بیا سرتو بذار رو شونم از خودم کم میکنم ، که بهت اضافه شه ؛ تو نباشی هرچی که میخاد بشه... اصلا بزار بشه در میام تو روی هرکی که بخواد ، یه جوری با تو بد بشه هی دنیام شدی رفت واسه قلب من بمون تا رو به راه شم دنیام شدی رفت*پازل بند🥁 *~~~~~~~~* یلدای قرمز ؛ بدون رنگ رژ تو یعنی هیچ شبهای مشکی ؛ بدون سرمه ی چشات یعنی هیچ لبت طعمِ انار دونه دونه دلت سفیدی برف روی بومه صدات لالایی و من واسش دیوونه ♬♫♪ یلدای من تویی ماه توی شب های من تویی ♬♫♪ یه سیاره تو کهکشون چشاتمو چشمای من تویی یلدای قرمز*دانیال هندیانی🎹 *~~~~~~~~*
^^^^^*^^^^^ شده شمع بشی نبینی پروانتو شده حتی بترسی از سایتو تو چشماش ببینی هر شب ایندتو یه شبه ترکش کنی این عادتو شده تک بیوفته تو دلت یه گوشه شده خاطره هات ارزو شه شبا حرف بزنی با درو دیوارا نتونی پا بزاری حتی توی کوچه من الان این حالو دارم یه بیقرارم تورو ندارم کجای شهرو پا بزارم اسمتو نیارم اگه یه نفرو خیلی دلت بخواد واسش اب بشی نشه ماهی برات دیگه اسمتم حتی یادش نیاد بگو چه حالی میشی اگه بارون بیاد تنها بشینی همش یه نفرو همه جا ببینی کوه یخ بشی دستاشو که میگیری بگو چه حالی میشی من الان این حالو دارم یه بیقرارم تورو ندام کجای شهرو پا بزارم اسمتو نیارم ^^^^^*^^^^^ هوروش بند
شیڪمــــمو ڪ میڪشم تو غیــــــب میشه خوب بابا اگ اونجــــا جا هست چرا دوباره ول میڪنم میای بیرون؟؟ 😕😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دختــــری ڪ قد بلند باشــــه و دستش ب کابینت های بالایی بــــرسع ڪ دیگع شـــوهر نمیخواد 😁😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ من اصلا اعــــــصاب زندگی متاهلی روندارم 🙅 فک ڪــــن غذا درست کنم بعد شوهرم بخواد بگــــــع بدمزس 😨 اول قابلمه ی غذا رو میکوبم تو ســـــرش ✊ بعد خـــــودشو پـــــرت میکنم بیـــــــرون 👊 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یاد بگـــــیر همون لحظه ای ک میخوامت باشی وگــــرنع گوجه سبز فروردین یک کیلو ۱۰۰تومن،آخــــر بهار سه کیلو ۱۰ تــــومن 😁 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ از شیـــــــخ بهایی پرسیدند خدا را درڪجا یافتــــی؟ فرمودند:در قلــــبِ ڪسانی ک بی دلیل مهربانند منـــــو میگفت✋😌حالا منــــو از ڪجا میشنـــاخت در شگفتـــــم 😨😁 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ هـــــرڪسی تو زندگیش باید ی نفرو داشته باشه ک وقتی نگــــاش میکنه دلش ی جوری بشــــــه 😊 من ب گـــــوجه سبز ی همچیـــــن حسی دارم 😌😋 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ﺑﻪ ﻋﻤﻪ ﺍﻡ ﮐﻪ ﺗﻮ المان ﺯﻧﺪگی ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﺑﺎ ﮐﻠﯽ ﺫﻭﻕ ﻭ ﺷﻮﻕ ﮔﻔﺘﻢ ﻋﻤﻪ ! ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﯿﺎﻡ ﺍﻭﻥ ﺟﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﻣﯿﮕﻪ : ﺧﻮﺏ ﺍﯾﻦ ﺟﺎ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﺮﯼ ﭘﯿﺸﺶ؟ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﻔﻬﻤﻢ ﻓﺤﺶ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﺪﻥ ﺑﯽ ﺩﻟﯿﻞ ﻧﯿﺴﺖ 😕😕😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ما تنــــــها اومدیم تنهــــــا میریم مارو چ ب جفـــــت شدن ن اینڪــــع بدم بیادا ڪسی پا نمیده 😟😁😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دقت کــــردین تو ڪنکور هرکی زشت تره رتبـــــه ی بهتری میاره؟؟ بسوزه پـــــدر خوشگلی ک نذاشت دانشگاه اصلا قبول شم 😂😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اون لحظه ای ک تـــرامپ داشت میگفت:مردم ایران تــــروریستن من ی مشت اسمارتیز ریخته بودم جلوم داشتــــم رنگاشونو جدا میکردم بخورم آخه پُفـــــــــــیوز من کجام# تروریسته؟ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ **♥** دلاتون شاد و لباتون خندون *ghalb_sorati* مرسی از زینب خله برای جوکایی که برامون فرستاد
^^^^^*^^^^^ خب، واقعیت اینه که هیچکس به ما قولی نداده بود که قراره همیشه همه چیز گل و بلبل باشه و روزها یکی از یکی بهتر، خوشمزهتر و خوشرنگتر نه، قرار نبوده اینجوری باشه. هرچی که قد کشیدیم و سالهای بیشتری اومدن و رفتن اینو بیشتر و بهتر فهمیدیم فهمیدیم زندگی توو این دنیا آسون نیست ممکنه حتی اون موقعی که فکرش رو هم نمیکردی سکندری بدی بخوری و با صورت پهن زمین شی و تمام سر و شکلت خونی شه ممکنه از آدمی که حتی فکرش رو هم نمیکردی؛ حرفهایی بشنوی که حتی قدرت اینو نداشته باشی در جوابش چیزی بگی ممکنه خیلی راحت، یه روز برای همیشه دیگه یه نفر رو نداشته باشی. همینطور که سالهای بیشتری میگذره، بیشتر میفهمی که یادگار این دنیا برای آدما زخمه که هرکسی روی روح و تنش تا دلت بخواد زخم تازه و کهنه داره. اما میدونی، اگه کم بیاری خیلی راحت از بین میری. راحتتر از چیزی که فکرشو بکنی دقیقا همون موقعی که سکندری خوردی و با صورت پهن زمین شدی و خون خودت رو دیدی و قلبت فشرده شد و یه بغض گنده گره شد توو گلوت؛ باید پاشی هق هق کنون و لنگ لنگون باز بری، انقدر بری که هق هقهات تبدیل بشه به خندههای احمقانه و بلند، باید با همون صورت خونی بخندی و پررو پررو بری حتی اگه قرار باشه باز سکندری بخوری؛ تا رسیدن دفعهی بعدی باید اون دیوونهای باشی که با درد و صورت خونی و رد اشک، داره میخنده هنوز تا روی دنیا رو کم کنه باید پررو باشی پررو باش ^^^^^*^^^^^ مهسا رضائی
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم